...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!
...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

چشم های تـــــــــــو ...


بساطِ رنگارنگی
برایم پهن کرده دنیا
اما من فقط
چشم‌هایِ تو را می‌خرم!

جنگل سبز چشمانت ...

جنگل سبز چشمانت
هیاهوی آهوی چموشی را به دستم داد،
تا ورق ورق از تو بنویسم
و در بیشه زار آغوشت
سرمست از شهد لبانت،
بغل بغل واژه های معطر عشق را،
بچینم… به پایت ریزم
و تاجی از میخک های احساس،
بر پیچکِ زلف مُشکینت بگذارم!

وه! که چه تربناک می شود،
نبض سرانگشتانم از واژه ی “تو” . . .