...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!
...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

قشنگترین احساس ...

احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره،


 احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دلش برات تنگ شده


 اما قشنگترین احساس وقتیه که بدونی یکی هرگز تورو فراموش نمیکنه!



صدای پا...

زیبایی پاییز در این است

ک وقتی قدم میزنی....

دونوع صدا از برگ های خشکیده شنیده شود!!

صدای پای خودت

صدای پای خودش...


دلتنگی ...


نفس نمی کشد هوا

قدم نمی زند زمین

سکوت می کند غزل

بدون تو یعنی همین...

دلم بودن میخواهد...


دلمـ بودن میخواهــــد،

از آن هــــا که باشی،

باشد تا پایان ِ دنیا ی خــــدا،

باهم و در کنـــار هم،

در خلوت ُ مهمـــانی...

باشی ُ غم نباشد، باشدُ هر روز عشق باشد...

باشیُ شب ها در آغوش او، باشدُ صبح های شیرین...

باشی ُ شوق ِ پرواز باشدُ آرامشِ خیال...

باشی ُ زیبا کنی باشدُ تعریف کند...

باشی ُ ناز کنی، باشدُ نیاز کند...

مالُ اویت باشی ُ پرستشت کند...

قسم ِ راستش باشی ُ جانُ دلت باشد...

علت تحمـــل ِ خستگی ِ کارش باشی ُ معلول ِ آشپزی ِ روزانه ات باشد...

روبروی هم بشینیم،

بگـــــــــــویی ُ بگویم، از آنـــــــــــــروز،

از روز ِ آغاز ِ بـــــــودنمان،

از دیــــــــدارهای مخفیـــــــــــانهـ،

صحبت های یواشکـــــــی با گوشی زیر ِ پتـــــــو ُ بند آمـــدن ِ نفـــــــس برای نفســــــــم،

از خاطــــــــرات،

از آینـــــــــدهـ های بهتــــــــر...

بگویی بگویم از وصـــــــــــال ُ باهم بودن،

از اشتیاق ِ خانــهـ مشترک،

از دختـــــر ُ پســـــــر ِ شیرین آینــــدمان

دلم بودن میخواهد از آن هــا که خـــدا هم تحسینمــان کند..

دل...

دل است دیگر

 عاشق میشود

بی قرارمی شود

دلتنگ می شود

هنوز نرفته ای و من به اندازه هزاران سال دلتنگ چشمانت شده ام

هنوز نرفته ای و من دیوانه نبودنت شده ام

دل است دیگر

دوریت برایش مرگ است مرگ...


آخرین نفس...

نفس بده ک برایت نفس زنم

نفس ب جز تو نخواهم برای کسی بزنم...

مرااسیر خود کرده ایی دعایی کن

ک آخرین نفسم را کنار تو بزنم...


دلم برایت تنگ شده ...


چند روز است ندیدمت دلم برای صدایت پرمیکشد

دلم تنگ چشمانت شده است     

به آروزی دیدارت می خوابم با امید دیدارت چشمانم را بازم می کنم  

امروز روز دیگر و هوا هوای دیگری است

بوی عشق می آید

و صدای عاشقی

احساس خوبی دارم

تمامت را احساس میکنم

عطر تنت تمام اتاق را پرکرده است

نمی بینمت اما میدانم که هستی

وقتی درگوشم می گویی دلم خیلی خیلی خیلی برایت تنگ شده است

خوشبختی را باتمام وجودم به آغوش میکشم

حالم ...

حالم،

حال ِ یار است ... !

خوب باشد، خوبم ...

خسته باشد، خسته ام ...

بخندد، می خندم

و بد باشد غمگینم ...

حالم، حال ِ یــار است ...


آغوشت ...

تمام تنم

بوی عطر تو را می دهد

می ترسم

همه بفهمند

ساعتها در آغوشت مانده ام...


آغوش من ...

آغــــوش من فقط اندﺍﺯﻩ تــو ﺟـــــــﺎ ﺩﺍﺭﺩ ...

ﺍﮔﺮ ﺧـــــــﻮﺏ ﮔـــــــﻮﺵ ﮐﻨﯽ

ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒـــــــﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨـــــــﻮﯼ

تــو ﺭﺍ ﻓﺮﯾـــــــﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ...

ﻣﺨـــــــﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣـــــــﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...

ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒـــــــﻢ ﻫﻢ تــوﯾﯽ ...