...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!
...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

دوستت دارم به اندازه خیال پردازی هایم



دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم

زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .


چکاوک عاشقانه



کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟ 
پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟ 

چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو 
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو 

 

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم‌و؟ 
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق‌هقم‌و؟ 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

سفر نکن خورشیدکم ترک نکن من‌و نرو 
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو 

نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه 
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

نوازشم کن و ببین عشق می‌ریزه از صدام 
صدام کن و ببین که باز غنچه می‌دن ترانه‌هام 

اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمی‌ام، گمم 
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

ایرج جنتی عطایی


جرأت دوست داشتن



چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه اراده‌ی دوست نداشتن 
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن 
و مدام شعر عاشقانه می‌خوانند 

و تراژدی غم‌انگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد 
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرف‌ها همین است وهمه‌ی دردها همین جا است. 
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.» 

دکتر شریعتی